به گزارش خبرنگار فرهنگی قدسآنلاین، رویکردی که معاویه به عنوان بنیانگذار سلسله اموی در تغییر نگرشهای فرهنگی جامعه آغاز کرده بود، در دوره یزید به اوج خود رسید. اگر معاویه به صورت زیرپوستی دست به تغییرات فرهنگی زده و ظواهر دین را برای حفظ وجهه خود به عنوان خلیفه مسلمین حفظ میکرد، یزید دیگر حتی به حفظ ظواهر دینی نیز پایبند نبود و انحراف از خط سیره نبوی را عملی کرد.
این رویه فرهنگی با تغییر شکل حکومت به سلطنت موجب شد تا امام حسین(ع) با استناد به متن صلحنامه امام حسن(ع) که معاویه حق تعیین خلیفه پس از خود را نداشت و برای حفظ سنت رسول الله(ص) به بیعت با یزید تن ندهد.
سیدالشهدا(ع) افزون بر امتناع از بیعت با خلافت جعلی، بر اساس رسالت انبیا و اولیای الهی، امت اسلام را به قیام علیه حکومتی که اصول اولیه اسلام را زیرپا گذاشته بود، فراخواند.
پشت پرده واقعه عاشورا چه بود؟
فراخواندن امام که با نامههای دعوت کوفیان همراه بود، هجرت تاریخی خاندان رسول الله(ص) از مدینه به عراق را به همراه داشت، هجرتی که با خیانت کوفیان و لشکرکشی سپاه یزید، واقعه کربلا را رقم زد.
پشت پرده واقعه عاشورا و قیام امام در نامه تاریخی به برادرش محمد حنفیه آمده است؛ امام در تمام بندهای نامه خود اهداف فرهنگی را دنبال میکند، چه زمانی که امر به معروف و نهی از منکر را دلیل هجرت خود میداند و چه آنگاه که اصلاح امور امت جدش را علت قیام مینامد، زیرا تا زیربنای فرهنگی و تمدنی جامعهای آماده نباشد، پذیرای حکومت مبتنی بر دین و عدالت نخواهد بود.
پس از عصر عاشورا و شهادت امام حسین(ع)، پرچم بر زمین مانده امام(ع) که نماد و شاهد تمام عیار آزادی، آزادگی و عدالت بود، توسط حضرت زینب(س) برداشته شد تا در زمان مناسب به امام عصر خود تحویل دهد.
زینب کبری(س) با همان رویکرد امام حسین(ع) هدایت کاروان اسرا را عهده دار شد تا به عنوان سخنگوی خاندان وحی در برابر حکومت یزید بایستد، اما حضرت زینب(س) دست به سلاح نبرده و در میدان دیگری مبارزه با خلافت اموی را پی گرفت.
قیام امام حسین(ع) موجب شد تا ابعاد تاریک حکومت یزید با رسانهای شدن ماجرای کربلا برای مردم روشن شده و دوران غفلت و خمودگی امت با ایجاد پرسش از چرایی شهادت خاندان پیامبر(ص) به پایان برسد. گذر از این مرحله، یک موفقیت مهم برای سیدالشهدا(ع) بود، زیرا گرچه امام(ع) به ظاهر در میدان جنگ شکست خورده بود اما مرحله دوم از قیام در یک فرایند فرهنگی توسط حضرت زینب(س) به سرانجام رسید.
ترسیم کننده پایان برنامه فرهنگی معاویه
برای تحلیل چرایی و چگونگی اقدامهای تبلیغی- فرهنگی حضرت زینب(س) باید فعالیتهای فرهنگی - سیاسی معاویه را برای تصاحب خلافت و ماجرای حکمیت بررسی کنیم. استفاده معاویه از جهل مردم که بُرندهتر از ذوالفقار علی(ع) میدانست، مهمترین گامی است که معاویه برای تهی کردن جامعه از تَه مانده باورهای دینی برداشت.
معاویه در زمان امام حسن(ع) با تَمرد از قبول خلافت امام و لشکرکشی به کوفه، ضمن فشار نظامی به حکومت امام حسن(ع) با وعده مالی، بسیاری از فرماندهان سپاه را جذب و امام را به امضای صلح مجبور کرد. مجموعه این اقدامها که به راهاندازی خلافت اموی انجامید با برنامه درازمدت امویان شکل گرفت؛ جنگ نظامی و جنگ نرم.
«جنگ نرم»ی که معاویه به شکل سازمان دهی شده و گسترده تری آغازگر آن بود، با تلاش برنامهریزی شده برای استفاده از ابزارها و روشهای تبلیغی، رسانهای، سیاسی و روانشناختی برای تأثیر بر مردم بهمنظور تغییر نگرشها، ارزشها و رفتارهای آنان شکل گرفت. (فازیو، 2007، ص 19)
این اقدامها توانسته بود الگوهای رفتاری مردم را تغییر داده و حتی الگوهای جدیدی خلق کند. این روند به استحاله فرهنگی مردم منجر شد تا جایی که رفتارهای بی پرده یزید در مقابله با اسلام برای امت پیامبر(ص) پذیرفته شده بود. شرابخواری، زن بارگی و تعارض و ضدیت با سنت نبوی در نگاه مردم مغفول مانده تا آنجا که در مواجهه با وارثان حقیقی میراث پیامبر(ص)، آنان را خارجی نامیدند.
این تغییر رویکرد یک امت را نمیتوان اتفاقی دید بلکه با توجه به پروسه فرهنگی امویان اقدامهای معاویه با هدف «دگرگونی هویت فرهنگی» و «تخریب مدل سیاسی موجود در ذهن ملت» صورت گرفت و تا زمان خلافت پسرش نیز ادامه یافت.
پس از واقعه عاشورا و پایان جنگ مسلحانه، شهادت امام حسین(ع) و یارانش برگ برندهای برای تخریب خط فرهنگی - سیاسی امویان بود. حضرت زینب(س) با بهره بردن از واقعه عاشورا به روشنگری و مقابله با جنگ نرم امویان دست زد تا ترسیم کننده پایان برنامه فرهنگی معاویه باشد.
برنامه جامع فرهنگی حضرت زینب(س)
مجموعه اقدامهای حضرت زینب(س) که در مواجهه با جنگ فرهنگی امویان تدارک دید، در چند بستر قابل بررسی است؛ سخنرانی و ایجاد فضای تبلیغی و رسانهای؛ حضرت زینب(س) در دوره اسارت موجب شد تا اذهان پرسشگری که بعد از شهادت امام حسین(ع) در برهوت بی اطلاعی رها شده بودند، با حقیقت قیام حسینی آشنا شده و «کربلا در کربلا» نماند. پس از روشنگریهای حضرت زینب(س) قیام هایی به خونخواهی امام در سراسر جغرافیای اسلامی به وقوع پیوست که نشان دهنده آغاز تحول فکری و تغییر نگرش مردم بود. به علاوه این قیامها پایههای حکومت اموی را سست کرد. فصاحت و بلاغت حضرت زینب(س) در سخنرانی ها، شجاعت در بیان حقایق، مخاطب شناسی و صلابت گفتار از ویژگیهای زینب(س) بود که در پیشبرد هدف، او را یاری کرد.
«بشیر بن خذیم اسدی» میگوید: «در آن روز به زینب(س) دختر علی(ع) نگریستم؛ زیرا هرگز زنی را سخنگوتر و زبانآورتر از او ندیدم، گویا زبان پدرش امیرمؤمنان(ع)، سخن میگفت، همانا او همراه با اشاره دست به مردم فرمود: ساکت شوید! ناگاه نفسها در سینهها حبس شد و زنگهای کاروان از حرکت ایستاد». (لهوف/سیدبن طاووس/ ص194)
زینب کبری(س) با اشراف به باور جبرگرایی حاکم بر جامعه که شهادت امام حسین(ع) را تقدیر الهی میدانست، سکوت مردم در برابر این سیاست را شکست و با محور قرار دادن «حق» و «ولایت» بار دیگر باورهای دینی را در جامعه زنده کرد.
مجموعه خطبههای حضرت زینب(س) در دوران اسارت موجب شد تا یزید نه تنها از موضع قدرت پایین آمده و شعف پیروزی را در خود خاموش کند، که دیگران را در پدید آمدن واقعه عاشورا مقصر معرفی کند. آنچه باعث شد تا «یزید» در آن لحظه ابراز پشیمانی کند، ندامت از عمل خود نبود، بلکه اعلام شکست در جنگ روانی علیه اهل بیت(ع) بود. او میدانست که اگرچه ممکن است اهل بیت(ع) را در جنگ نظامی شکست دهد، اما آن کس که حقیقتاً جنگ را در مهمترین مرحله واگذار کرد؛ او و خلافتش بود. استفاده از راهبرد حسینیه؛ یکی دیگر از ابعاد مبارزه حضرت زینب(س) در برابر جنگ نرم امویان برای بیان حقانیت امام حسین(ع) بود.
پس از پایان اسارت اهل بیت(ع) و بازگشت کاروان اسرا به مدینه، حضرت زینب(س) کار تبلیغ واقعه عاشورا را تمام شده ندید.
بازماندگان واقعه عاشورا، از سوگواری برای شهدای کربلا در راستای احیای اسلام ناب محمدی و بازگشت جامعه به سیره نبوی استفاده کرده و علاوه بر ذکر مصایب اهل بیت(ع)، به اطلاع رسانی درباره تهاجم فرهنگی امویان پرداختند.
سوگواری های اهل بیت(ع) بر شهدای کربلا، افزون بر کوفه و مدینه، در مسیر بازگشت به کربلا و در شهرهای مختلف صورت گرفت و به یک محدوده جغرافیایی منحصر نشد.
مجالس سوگواری حضرت زینب(س) نهاد تبلیغاتی اهل بیت(ع) و عرصه بیدارگری ایشان بود، تا آنجا که موجب شد قبایل و عشایر در فکر خونخواهی امام حسین(ع) برآیند.
تبعید ایشان به مصر، باعث آغاز جلوهای دیگر از تبلیغ علیه امویان بود. ایشان تا آخر عمر از شهری به شهر دیگر رفته و پیام عاشورا را به همگان رساند و افکار عمومی را نسبت به آن واقعه عظیم بیدار کرده و قیام اباعبدالله الحسین(ع) را به سرانجام رسانید.
تقویت فکری جبهه مقاومت؛ در نوع سخنوری و سوگواری حضرت زینب(س) موجب شد تا افزون بر بیان جایگاه معنوی اهل بیت(ع)، پایگاه فکری و اجتماعی امویان در بین مردم تخریب شود.
گرچه اهل بیت(ع) بعد از واقعه عاشورا در قیام مسلحانهای حضور فیزیکی نداشتند، اما منطق آنها و بهانه خونخواهی امام حسین(ع) بنای کاخ سلطنت امویان را گرفتار پس لرزه هایی کرد که ثمره آن سقوط اندیشههای جبرگرایانه و پایان شوکت معاویه و یزید بود.
انتهای پیام/
نظر شما